لغتنامه دهخدا
بطلان . [ ب ُ ] (ع مص ) ناچیز شدن . (منتهی الارب ). باطل شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 26) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بُطل . (منتهی الارب ). بُطول . (منتهی الارب ).و رجوع به مصادر مترادف آن شود. ناچیز و ضایع شدن : بطلان حرف شما بر همه مع