بااحتیاطفرهنگ مترادف و متضاد۱. احتیاطکار، محتاط، دوراندیش، ملاحظهکار ≠ بیاحتیاط، بیپروا، نامحتاط ۲. محتاطانه، دوراندیشانه، مصلحتاندیشانه
بعثوطلغتنامه دهخدابعثوط. [ ب ُ ] (ع اِ) بعثط. ناف وادی و میانه ٔ آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناف و میانه ٔ بیابان . (مؤید الفضلاء). و رجوع به بعثط شود.
بعثلغتنامه دهخدابعث . [ ب َ ] (ع مص ) فرستادن کسی را. (ناظم الاطباء). فرستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ نظام ) (ترجمان علامه جرجانی ص 27) (زوزنی ) (صراح ) (دزی ج 1 ص 98</sp