بغلگیریلغتنامه دهخدابغلگیری . [ ب َ غ َ ] (اِ مرکب ) نام داو از کشتی . (غیاث ). || (حامص مرکب ) معانقه و یکدیگر را در بغل گرفتن . (آنندراج ) : ببین گرمی باده ٔ ناب رابغلیگری آتش و آب را. ظهوری (از آنندراج ).باز عهد آمد بغلگیری مینا می
باغلارلغتنامه دهخداباغلار. (اِخ ) دهی است از دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر که در 16 هزارگزی جنوب کلیبر و 2 هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل مایل بگرمی و یک تن سکنه ،
قره باغلارلغتنامه دهخداقره باغلار. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع در 13 هزارگزی شمال خیاو و 9 هزارگزی شوسه ٔ خیاو به اهر. موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل است . سکنه ٔ آن <span class="hl" di