خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلایا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلایا
/balāyā/
معنی
= بلیه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
مصایب، بلاها، مصیبتها، رنجها، گرفتاریها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلایا
لغتنامه دهخدا
بلایا. [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ بَلیَّة. (دهار) (ناظم الاطباء). بلاها. بلواها: باب ماجری فی باب الخطبة و ظهر من الفساد و البلایالأجلها. (تاریخ بیهقی ص 685). و رجوع به بلیة شود.
-
بلایا
واژگان مترادف و متضاد
مصایب، بلاها، مصیبتها، رنجها، گرفتاریها
-
بلایا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بَلیَّة] balāyā = بلیه
-
واژههای مشابه
-
disaster control
مهار بلایا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اقداماتی که قبل یا بعد از بروز اقدام خصمانه یا حوادث طبیعی یا خرابکارانه یا در هنگام بروز آنها برای کاهش خسارات و صدمات و آثار احتمالی آنها انجام میشود
-
جستوجو در متن
-
Blaia Zimondal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلایا زیموندال
-
Blaia Zimondal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلایا زیموندال
-
بلیه
واژگان مترادف و متضاد
بلایا، سختی، گرفتاری، مصائب
-
disaster planning
زیست شناسی
برنامه ریزی بلایا/حوادث
-
محن
واژگان مترادف و متضاد
۱. رنجها، سختیها، محنتها، مشقات، مشقتها ۲. آزمایشها، بلایا
-
مصائب، مصایب
واژگان مترادف و متضاد
۱. مصیبتها، بلایا، نایبات، رنجها، سختیها ۲. سوگها، عزاها، ماتمها
-
سوانح
واژگان مترادف و متضاد
اتفاقات، بلایا، حوادث، پیشآمدها، مصایب، وقایع، سانحهها، سانحها
-
normalcy bias
سوگیری روالنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] گرایش به عدم برنامهریزی برای بلایا و حوادث ناخوشایندی که تاکنون رخ نداده است
-
crisis counseling
مشاورۀ بحران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مشاورۀ سیار و حضوری و تلفنی که پس از وقوع بحران و بلایا به افراد نیازمند ارائه میشود