بلهانلغتنامه دهخدابلهان . [ ] (اِخ ) پرستار راحیل که یعقوب او را بزنی کرد. (یادداشت مرحوم دهخدا). در قاموس کتاب مقدس «بلهه » ضبط شده است . رجوع به بلهه شود.
بلحانلغتنامه دهخدابلحان . [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بُلَح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به بُلح شود.
بلیانلغتنامه دهخدابلیان . [ ب َل ْ ] (اِخ ) نام خضر پیغمبر علیه السلام است که برادرزاده ٔ الیاس پیغمبر باشد. (برهان ).