بیلفتلغتنامه دهخدابیلفت . [ ل ُ ] (اِخ ) ستاره ٔ زهره . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ). بیدخت . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به بیلغت و بیدخت شود.
بلفتوحلغتنامه دهخدابلفتوح . [ ب ُ ف ُ ] (اِخ ) صورتی است از ابوالفتوح : و نسختی از آن به مدینةالسلام به دارالخلافه فرستادند و بلفتوح اسفرائینی را از حضرت خلافت مهجور کردند. (کتاب النقض ص 486). رجوع به ابوالفتوح شود.
بلفتوحلغتنامه دهخدابلفتوح . [ ب ُ ف ُ ] (اِخ ) صورتی است از ابوالفتوح : و نسختی از آن به مدینةالسلام به دارالخلافه فرستادند و بلفتوح اسفرائینی را از حضرت خلافت مهجور کردند. (کتاب النقض ص 486). رجوع به ابوالفتوح شود.