بلنزیلغتنامه دهخدابلنزی . [ ب َ ل َ زا ] (ع ص ) شتر سطبر استواراندام . (منتهی الارب ): جمل بلنزی ؛ شتر سطبر و سخت و شدید. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
خنجهلغتنامه دهخداخنجه . [ خ َ ج َ / ج ِ ] (اِ) تمر هندی . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به تمر هندی شود : کفش صندول و مهبل ... زنش هردو گوژند و هر دو ناهموارهیچ کس را گناه نیست درین که برد جمله را همی از کاراین یکی را