بلندای توفکِشَندstorm tide 1واژههای مصوب فرهنگستانبلندای آبکوهۀ توفان نسبت به تراز پیشبینیشدۀ نجومی دریا
بلندای مجاز نشستheight above landing, HALواژههای مصوب فرهنگستانارتفاعی بر فراز محل معین فرود که در آن بالگرد با استفاده از پرواز کور شروع به تقرب میکند
بلندانیدنلغتنامه دهخدابلندانیدن . [ ب ُ ل َ دَ ] (مص جعلی ) افراخته شدن . || افراختن کنانیدن . (ناظم الاطباء).
بلنداسکلهjettyواژههای مصوب فرهنگستانسازهای پیشرفته در دریا برای پهلوگیری کشتیها و همچنین حفاظت بندر از صدمات ناشی از امواج
پیمایش تندیافتیtacheometric traverse/ tachymetric traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که با استفاده از تندیاب یعنی با اندازهگیری همزمان فاصله و ارتفاع یا بلندا انجام میشود
افرازشواژهنامه آزاد|| بر بلندا ماندن، برفراز رفتن، اهتزار، بر بلندی بودن. (و در آنگاه که پرچم کشورم به افرازش در آمد، به خود بالیدم.)
شکنیدنلغتنامه دهخداشکنیدن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص ) شکستن . مصدر دیگر شکستن : بسا حصن بلندا که می گشادبسا کره ٔ نوزین که بشکنید. رودکی .رجوع به شکستن شود.
نوزینلغتنامه دهخدانوزین . [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) کرّه ای که تازه بر آن زین نهاده باشند. (یادداشت مؤلف ) : بسا حصن بلندا که می گشادبسا کره ٔ نوزین که بشکنید.رودکی .
بلندانیدنلغتنامه دهخدابلندانیدن . [ ب ُ ل َ دَ ] (مص جعلی ) افراخته شدن . || افراختن کنانیدن . (ناظم الاطباء).
بلنداسکلهjettyواژههای مصوب فرهنگستانسازهای پیشرفته در دریا برای پهلوگیری کشتیها و همچنین حفاظت بندر از صدمات ناشی از امواج