بندورلغتنامه دهخدابندور. [ ب َ ] (اِ) نفس منطبعه را گویند که آن قوت متخیله ٔ افلاک است و جمع آن بندوران باشد. (برهان ) (آنندراج ). ازلغت دساتیری است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 236 شود.
بندآوری خدماتdenial of serviceواژههای مصوب فرهنگستانجلوگیری از دسترسی به خدمات یا منابع سامانه یا ایجاد تأخیر در بهرهبرداریهایی که در آنها زمان اهمیت دارد
دماسنج گرمابرقیthermoelectric thermometer, thermocouple thermometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دماسنج الکتریکی با دو بندآور که بهصورت سری به یک پتانسیومتر و مخزن همدما وصل شده است
دماسنج بطریدارbottle thermometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دماسنج گرمابرقی برای اندازهگیری دمای هوا که بندآور مرجع آن در یک بطری عایق قرار دارد
بندآوری خدماتdenial of serviceواژههای مصوب فرهنگستانجلوگیری از دسترسی به خدمات یا منابع سامانه یا ایجاد تأخیر در بهرهبرداریهایی که در آنها زمان اهمیت دارد