بنیسکلغتنامه دهخدابنیسک . [ ب َ ] (اِ) کژ راگویند و آن نوعی از ابریشم فرومایه و زبون است . (ازآنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ). رجوع به بنیک شود.
بیناسکلغتنامه دهخدابیناسک . (اِ) بیناس . پیناسک .دریچه ٔ خانه . (از برهان ). پیناس . (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). پینسک . بیناسگ . دریچه . (شرفنامه ٔ منیری ).