فضای باناخ بازتابیreflexive Banach space, regular Banach spaceواژههای مصوب فرهنگستانفضای باناخی که با دوگان دوم خود برابر است
بنوحیلغتنامه دهخدابنوحی . [ ب َح َی ی ] (اِخ ) دو بطن است از عرب . و نام یکی از شعب قبیله ٔ بنی رکب منشعب از بنی اشعر. (تاریخ قم ص 283).
بنوهلغتنامه دهخدابنوه . [ ب َ وَ / ب َ ] (اِ) مطلق خرمن را گویند اعم از خرمن غله و کاه و غیره . (برهان ) (از آنندراج ). خرمن و توده ٔ غله ٔ نکوفته . (ناظم الاطباء). رجوع به بنو شود.
مزرعچه ٔبنویهلغتنامه دهخدامزرعچه ٔبنویه . [ م َ رَ چ َ / چ ِ ی ِ ب ِ ی َ ] (اِخ ) مزرعه ای است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین ، در 30هزارگزی جنوب غربی نائین و 3هزارگزی راه نائین به فیض آباد، در جلگه ٔ مع
علي اية حالدیکشنری عربی به فارسیبهرحال , در هر صورت , بهرجهت , بنوعي , در هرصورت , هرچند , اگر چه , هر قدر هم , بهر حال , هنوز , اما
ابوشوشولغتنامه دهخداابوشوشو. [ اَ ] (ع اِ مرکب ) نامی است که عرب بنوعی پشمینه ٔ فرانسوی باب مشرق داده است .
کاپوللغتنامه دهخداکاپول . (اِخ ) ویکتور. آوازه خوان فرانسوی متولد در تولوز (1839 - 1924 م .). نام وی بنوعی آرایش موی سر اطلاق شده است .
بققلغتنامه دهخدابقق . [ ] (ع اِ) بقن . نامی است که بومیان بنوعی ماهی که از دریاچه ٔ تساد صید کنند، دهند. (دزی ج 1 ص 102). رجوع به بقن شود.