بنبرلغتنامه دهخدابنبر. [ بَم ْ ] (اِ) سپستان . (ناظم الاطباء). دوائی است که آنرا سپستان خوانند. و گویند این لغت هندی است . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و مخزن الادویه شود.
بنابرلغتنامه دهخدابنابر. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان وزوأبوش دستجرد شهرستان قم . 24کیلومتری شمال دستجرد دارای 198 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن ، شغل اهالی زراعت ، و سر راه فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران