بین بینلغتنامه دهخدابین بین . [ ب َ ن َ ب َ ] (ع ص مرکب ، ق مرکب ) هذا بین بین ؛ یعنی میان جید و ردی است و هما اسمان جعلا اسماً واحداً و بنیا علی الفتح . (منتهی الارب )؛ یعنی میان نیکوئی و بدی است . مرکب مزجی است که دو جزء آن مبنی بر فتح است مانند خمسة عشر واصل آن ، بین و بین است . (از اقرب المو
radicalsدیکشنری انگلیسی به فارسیرادیکال ها، رادیکال، ریشه، اصل، طرفدار اصلاحات اساسی، بنیان، ریشگی، سیاست مدار افراطی، بن رست، علامت رادیکال، قسمت اصلی
راديکاليدیکشنری عربی به فارسیريشه , قسمت اصلي , اصل , سياست مدار افراطي , طرفدار اصلا حات اساسي , بنيان , بن رست , ريشگي , علا مت راديکال
radicalدیکشنری انگلیسی به فارسیافراطی، رادیکال، ریشه، اصل، طرفدار اصلاحات اساسی، بنیان، ریشگی، سیاست مدار افراطی، بن رست، علامت رادیکال، قسمت اصلی
بنلغتنامه دهخدابن . [ ب ُ ] (اِ) بنیاد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ) (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء). پایه . اساس . پای . اصل . (یادداشت مرحوم دهخدا) : چو بشنید ازو مرد داناسخن مر آن نامه را پاسخ افکند بن . فردوسی .ز دستور پرسی
بنلغتنامه دهخدابن . [ ب ُن ن ] (ع اِ) نوعی طعام است مانند آبکامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
دبنلغتنامه دهخدادبن . [ دِ ] (اِ) سریشم . (ناظم الاطباء).اما می نماید که محرف دبق باشد. رجوع به دبق باشد.
دربنلغتنامه دهخدادربن . [ دِ ب ِ ] (اِخ ) بندر و شهری است از اتحادیه ٔ افریقای جنوبی ، دارای 430900 تن سکنه . مرکز معادن زغال سنگ و استخراج آن و فلزکاری است . نام قدیم آن پرت ناتال بوده است .
دزدبنلغتنامه دهخدادزدبن . [ دُ ب ُ ] (اِخ ) نام محلی است در 47هزارگزی چالوس به تهران که یک دستگاه ساختمان سلطنتی در آنجا بناشده و فعلاً مهمانخانه است . سکنه ٔ دائم همان کارگران مهمانخانه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).<