بهادارلغتنامه دهخدابهادار. [ ب َ ] (نف مرکب ) دارای قیمت . قیمتی . (فرهنگ فارسی معین ).- اوراق بهادار ؛ اوراقی که نماینده ٔ سرمایه های مولد بهره و درآمد است و این اوراق بمنظور بکار انداختن سرمایه و جلب منفعت ، خرید و فروش میشود، مانند سهام شرکتها و اسناد قرضه ٔ دولتی
اوراق بهادارsecuritiesواژههای مصوب فرهنگستانداراییهای کاغذی، ازجمله بدهیهای کوتاهمدت و بلندمدت دولتی و شرکتی و نیز سهام
سند بهادارsecurityواژههای مصوب فرهنگستاندارایی کاغذی، ازجمله بدهی کوتاهمدت و بلندمدت دولتی و شرکتی و نیز سهام
اوراق بهادارsecuritiesواژههای مصوب فرهنگستانداراییهای کاغذی، ازجمله بدهیهای کوتاهمدت و بلندمدت دولتی و شرکتی و نیز سهام
سند بهادارsecurityواژههای مصوب فرهنگستاندارایی کاغذی، ازجمله بدهی کوتاهمدت و بلندمدت دولتی و شرکتی و نیز سهام
اوراق بهادارsecuritiesواژههای مصوب فرهنگستانداراییهای کاغذی، ازجمله بدهیهای کوتاهمدت و بلندمدت دولتی و شرکتی و نیز سهام