بهرورلغتنامه دهخدابهرور. [ ب َ رَ / رِ وَ ] (ص مرکب ) بهره ور : هرکه طاعت شعار و دثار خویش کند از ثمرات دنیا و عقبی بهرور گردد. (کلیله و دمنه ). و رجوع به بهره ور شود.
بهرهورbenefactive, beneficiary, benefactorواژههای مصوب فرهنگستاننقش معنایی موضوعی که از رویداد فعل بهرهمند میشود