بحستلغتنامه دهخدابحست . [ ب َ ح َ ] (اِ) آواز هر چیزی . بخست . (شرفنامه ٔ منیری ). ظاهراً مصحف بخست باشد. رجوع به بخست شود.
بهشتلغتنامه دهخدابهشت . [ ب ِ هَِ ] (اِ) در اوستا «وهیشته » از ریشه ٔ «وهو» صفت تفضیلی است برای موصوف محذوف که «انگهو» (خوب ) و «ایشت » (علامت تفضیل ) یعنی خوشتر، نیکوتر و آن (جهان هستی ) باشد و جمعاً یعنی جهان بهتر، عالم نیکوتر، ضد دژنگهو = دوزخ پهلوی و «وهیشت » فردوس .خلد. جنت . جایی خوش آب
بهشتفرهنگ فارسی عمید۱. جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود؛ جنت؛ فردوس؛ مینو.۲. جایی که از خوبی و خرمی نظیر نداشته باشد.