بهاجةلغتنامه دهخدابهاجة. [ ب َ ج َ ] (ع مص ) خوب و نیکو شدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به بهجة شود.
بیهوازی 2anaerobic 1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی موجودی که در شرایط بیهوازیستی به رشد و بقا ادامه دهد
فرایند تماس بیهوازیanaerobic contact processواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن فاضلاب تصفیهنشده با لجن برگشتی مخلوط و سپس در واکنشگاه هوابندیشده هضم میشود
اصلاً و ابداًلغتنامه دهخدااصلاً و ابداً. [ اَ لَن ْ وَ اَ ب َ دَن ْ ] (ق مرکب ) بهیچرو. هرگز. بهیچوجه . و رجوع به اصلاً شود.
حاشا و کلالغتنامه دهخداحاشا و کلا. [ وَک َل ْ لا ] (ع صوت مرکب ) ابداً. بهیچوجه : کلاه رفعت و تاج سلیمان بهر کل کی رسد حاشا و کلا. مولوی .|| منزهم از این کار یا فکر.
خارانیدنلغتنامه دهخداخارانیدن . [ دَ ] (مص ) خاراندن . صاحب فرهنگ آنندراج آن را مصدر دو مفعولی گرفته و چنین معنی کرده است : خاریدن فرمودن کسی را. ناظم الاطباء نیز چنین معنی کرده است : خاریدن کنانیدن و فرمودن . این دومعنی بهیچوجه در زبان فارسی کنونی استعمال ندارد.