بهندرتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، کم، گاهی، گاه وبیگاه، درفواصل زیاد، گهگاه، گاهی اوقات، بعضی اوقات، هرازگاهی، بعضاً، ندرتاً، هرازگاه بهطور اتفاقی، اینجاوآنجا، متناوباً، سال بهسال، یکدرمیان، بهتناوب بهنوبت بهسختی، بهزحمت
ندرتلغتنامه دهخداندرت . [ ن ُ رَ ] (اِخ ) لاله حکیم چند تهانیسری ، متخلص به ندرت . از پارسی گویان هند است و در قرن دوازدهم میزیسته و با میرزا بیدل و سراج الدین آرزو معاصر و مصاحب بوده و نزد سرخوش مشق شاعری کرده و در اواسط قرن دوازدهم درگذشته :سوزد به خاک هم ز تب عشق تن مراچون صبح آتشی