خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بوب
/bub/
معنی
هرچیز گستردنی، مانندِ فرش؛ بساط: ◻︎ شاه دیگرروز باغ آراست خوب / تختها بنهاد و برگسترد بوب (رودکی: ۵۳۴).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
gear
-
جستوجوی دقیق
-
بوب
لغتنامه دهخدا
بوب . (اِ) فرش و بساط خانه . (برهان ) (آنندراج ). فرش و بساط که آنرا انبوب نیز گویند. (جهانگیری ) (رشیدی ). بساط فرش . (صحاح الفرس ) (شرفنامه ٔ منیری ). فرش که آنرا انبوب نیز گویند. «بوب » در ارمنی . «بوب » پهلوی . «بوپ » فرش . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ ...
-
بوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bōp] ‹یوب، انبوب، پوپ› [قدیمی] bub هرچیز گستردنی، مانندِ فرش؛ بساط: ◻︎ شاه دیگرروز باغ آراست خوب / تختها بنهاد و برگسترد بوب (رودکی: ۵۳۴).
-
بوب
فرهنگ فارسی معین
(بو یا بُ) [ په . ] ( اِ.) فرش ، بساط خانه .
-
بوب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
gear
-
بوب
دیکشنری عربی به فارسی
پراندن , پريدن
-
واژههای مشابه
-
بؤب
لغتنامه دهخدا
بؤب . [ ب ُ ءَ ] (ع اِ) (از «ب ٔب ») اسب نجیب کوتاه قد درشت گوشت گشاده گام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
بار و بوب
فرهنگ گنجواژه
بار و توشه، کالا و امتعه.
-
بعلز بوب(انجیل)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
Beelzebub
-
جستوجو در متن
-
bub
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوب
-
bub
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوب
-
فرش
واژهنامه آزاد
بوب.
-
قالی
واژهنامه آزاد
بوب.
-
پراندن
دیکشنری فارسی به عربی
بوب , ذبابة , طائرة , قفزة , نافورة