بودجهلغتنامه دهخدابودجه . [ ج ِ ] (فرانسوی ، اِ) انگاره . دخل و خرج مملکت . مجموع درآمدها و هزینه های یک کشور، یک وزارتخانه ، یک اداره ، یک مؤسسه و یا شخص خاص . صورت برآورد جمع و خرج یک وزارتخانه ، یک اداره ، یک بنگاه . ماده ٔ اول قانون محاسبات عمومی مصوب اسفندماه 1
بودجهفرهنگ فارسی عمید۱. مجموع درآمدها و هزینههای کشور، وزارتخانه، مؤسسه، و مانندِ آن در مدتی معین.۲. [عامیانه] توانایی مالی یک فرد یا یک خانواده.
بودجهلغتنامه دهخدابودجه . [ ج ِ ] (فرانسوی ، اِ) انگاره . دخل و خرج مملکت . مجموع درآمدها و هزینه های یک کشور، یک وزارتخانه ، یک اداره ، یک مؤسسه و یا شخص خاص . صورت برآورد جمع و خرج یک وزارتخانه ، یک اداره ، یک بنگاه . ماده ٔ اول قانون محاسبات عمومی مصوب اسفندماه 1
بودجهفرهنگ فارسی عمید۱. مجموع درآمدها و هزینههای کشور، وزارتخانه، مؤسسه، و مانندِ آن در مدتی معین.۲. [عامیانه] توانایی مالی یک فرد یا یک خانواده.
بودجهلغتنامه دهخدابودجه . [ ج ِ ] (فرانسوی ، اِ) انگاره . دخل و خرج مملکت . مجموع درآمدها و هزینه های یک کشور، یک وزارتخانه ، یک اداره ، یک مؤسسه و یا شخص خاص . صورت برآورد جمع و خرج یک وزارتخانه ، یک اداره ، یک بنگاه . ماده ٔ اول قانون محاسبات عمومی مصوب اسفندماه 1
بودجهفرهنگ فارسی عمید۱. مجموع درآمدها و هزینههای کشور، وزارتخانه، مؤسسه، و مانندِ آن در مدتی معین.۲. [عامیانه] توانایی مالی یک فرد یا یک خانواده.
خط بودجهbudget lineواژههای مصوب فرهنگستاننموداری که نشان میدهد یک مصرفکننده با بودجه یا درآمدی مشخص چه ترکیبهایی از کمیتهای دو کالای مختلف را میتواند خریداری کند