بورس تحصیلیواژهنامه آزادکمک هزینه ای است که دانشگاه ها و مراکز علمی یا موسسات خیریه به دانشجویان مستعد اعطا می کنند. آموختانه.
بورسلغتنامه دهخدابورس . (فرانسوی ، اِ) بازاری که داد و ستد و معامله (بخصوص اوراق بهادار) در آنجا انجام گیرد. (فرهنگ فارسی معین ).
بورسفرهنگ فارسی عمید۱. (اقتصاد) مکان خریدوفروش اوراق بهادار و سهام.۲. شهریهای که دولت، دانشگاه، یا مؤسسهای برای تحصیل به دانشجویی میپردازد.۳. مکان مخصوص خریدوفروش کالایی خاص: بورس اتومبیل.
بورسفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) 1 - خرید و فروش اوراق بهادار، بها بازار (فره ). 2 - کمک هزینة پرداختی به دانشجو جهت تحصیل ، راتبه (فره ).
scholarshipsدیکشنری انگلیسی به فارسیبورس تحصیلی، دانش، تحقیق، فضیلت، کمک هزینه دانشجویی، فضل وکمال، مستمری
بورسلغتنامه دهخدابورس . (فرانسوی ، اِ) بازاری که داد و ستد و معامله (بخصوص اوراق بهادار) در آنجا انجام گیرد. (فرهنگ فارسی معین ).
بورسفرهنگ فارسی عمید۱. (اقتصاد) مکان خریدوفروش اوراق بهادار و سهام.۲. شهریهای که دولت، دانشگاه، یا مؤسسهای برای تحصیل به دانشجویی میپردازد.۳. مکان مخصوص خریدوفروش کالایی خاص: بورس اتومبیل.
بورسفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) 1 - خرید و فروش اوراق بهادار، بها بازار (فره ). 2 - کمک هزینة پرداختی به دانشجو جهت تحصیل ، راتبه (فره ).
بورسلغتنامه دهخدابورس . (فرانسوی ، اِ) بازاری که داد و ستد و معامله (بخصوص اوراق بهادار) در آنجا انجام گیرد. (فرهنگ فارسی معین ).
بورسفرهنگ فارسی عمید۱. (اقتصاد) مکان خریدوفروش اوراق بهادار و سهام.۲. شهریهای که دولت، دانشگاه، یا مؤسسهای برای تحصیل به دانشجویی میپردازد.۳. مکان مخصوص خریدوفروش کالایی خاص: بورس اتومبیل.