سردبادboraواژههای مصوب فرهنگستانباد فروریز بسیار سردی که وقتی به زمینهای پست یا سواحل میرسد، گرمایش ترمودینامیکی آن برای رسیدن به دمای معمول منطقه ناکافی است و بهصورت بادی سرد ظاهر میشود
مِه سردبادbora fogواژههای مصوب فرهنگستانمِه غلیظ ناشی از فوران قطرکها از سطح آب دریا براثر وزش سردباد
بورانburan, purga, burgaواژههای مصوب فرهنگستانباد قوی شمالشرقی در روسیه و آسیای مرکزی متـ . سپیدبوران white buran
بیورالغتنامه دهخدابیورا. [ ] (اِخ ) قریه ای است واقع دریک فرسنگی شمال دالکی به فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
matدیکشنری انگلیسی به فارسیمات، حصیر، بوریا، زیر بشقابی، پادری، زیر گلدانی، کفش پاک کن، بوریا پوش کردن، با حصیر پوشاندن، در هم گیر کردن
حصيرةدیکشنری عربی به فارسیبوريا , حصير , کفش پاک کن , پادري , زير بشقابي , زير گلداني , بوريا پوش کردن , باحصير پوشاندن , درهم گير کردن
matsدیکشنری انگلیسی به فارسیتشک، حصیر، بوریا، زیر بشقابی، پادری، زیر گلدانی، کفش پاک کن، بوریا پوش کردن، با حصیر پوشاندن، در هم گیر کردن
بوریالغتنامه دهخدابوریا. (اِ) مأخوذ از آرامی . حصیری که از نی شکافته ٔ مخصوص سازند. معرب آن باری است . (ابن درید). در این زبانها از سومری بعاریت گرفته شده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). معروف است ، حصیری که در خانه اندازند. (انجمن آرا). حصیری است که در خانه اندازند و باریا معرب آن است . (از آنندر
بوریالغتنامه دهخدابوریا. (اِ) مأخوذ از آرامی . حصیری که از نی شکافته ٔ مخصوص سازند. معرب آن باری است . (ابن درید). در این زبانها از سومری بعاریت گرفته شده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). معروف است ، حصیری که در خانه اندازند. (انجمن آرا). حصیری است که در خانه اندازند و باریا معرب آن است . (از آنندر