لغتنامه دهخدا
بوشاسب . (اِ) خواب دیدن باشد و به عربی رؤیا خوانند. (برهان ). خواب دیدن . (ناظم الاطباء). بوشباس . بمعنی خواب دیدن باشد که آنرا بتازی رؤیا خوانند. (آنندراج ) (از انجمن آرا) (جهانگیری ). و گوشاسب به کاف تازی نیز به این معنی در جواهرالحروف نوشته .(آنندراج ). بوشاسپ . بشاسب .