بومزبانشناسیecolinguisticsواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در زبانشناسی که با تأکید بر مفاهیم بومشناختی به مطالعۀ تعامل زبان و محیط فرهنگی میپردازد متـ . زبانشناسی بومشناختی ecological linguistics
بومیزبانnative speakerواژههای مصوب فرهنگستانفردی که زبان مشخصی را بهعنوان زبان مادری فراگرفته است متـ . گویشور بومی
زبان بومیnative language, native tongueواژههای مصوب فرهنگستانزبانی که کودکان بهصورت طبیعی فرامیگیرند متـ . زبان مادری mother tongue