بَخْتگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی آینده ، امید ، سرنوشت ، در آیین گبری نام ستاره ای که با تولد هر نوزاد متولد میشود و با مرگ او بی سو میشود و میمیرد.
سرپل ساحلیbeachheadواژههای مصوب فرهنگستانمنطقۀ مشخصی از ساحل دشمن که چنانچه تصرف و نگهداری شود پیاده کردن افراد و وسایل را در ساحل امکانپذیر میکند و فضای رزمایشی لازم برای عملیات طرحریزیشده به ساحل را فراهم میسازد
وارون بختلغتنامه دهخداوارون بخت .[ ب َ ] (ص مرکب ) بخت برگشته . وارونه بخت : چه کند زورمند وارون بخت بازوی بخت به که بازوی سخت .سعدی .
بخت آزمالغتنامه دهخدابخت آزما. [ ب َ زْ / زِ ] (نف مرکب ) بخت آزمای . که بخت خود را آزماید. آزماینده ٔ بخت .
unluckiestدیکشنری انگلیسی به فارسیبی نظیر، بخت برگشته، تیره بخت، بد بخت، نحس، ناموفق، شوم، سیاه، بدیمن، بدشگون، سیاه بخت
unluckierدیکشنری انگلیسی به فارسیبی وقفه، بخت برگشته، تیره بخت، بد بخت، نحس، ناموفق، شوم، سیاه، بدیمن، بدشگون، سیاه بخت