بُنواژهlemma 1واژههای مصوب فرهنگستاندر فرهنگنویسی و واژگانشناسی، عنصری در ابتدای مدخلهای فرهنگ لغت که نمودی انتزاعی از صورتهای مختلف یک واژه است
بنوحیلغتنامه دهخدابنوحی . [ ب َح َی ی ] (اِخ ) دو بطن است از عرب . و نام یکی از شعب قبیله ٔ بنی رکب منشعب از بنی اشعر. (تاریخ قم ص 283).
بنوهلغتنامه دهخدابنوه . [ ب َ وَ / ب َ ] (اِ) مطلق خرمن را گویند اعم از خرمن غله و کاه و غیره . (برهان ) (از آنندراج ). خرمن و توده ٔ غله ٔ نکوفته . (ناظم الاطباء). رجوع به بنو شود.
مزرعچه ٔبنویهلغتنامه دهخدامزرعچه ٔبنویه . [ م َ رَ چ َ / چ ِ ی ِ ب ِ ی َ ] (اِخ ) مزرعه ای است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین ، در 30هزارگزی جنوب غربی نائین و 3هزارگزی راه نائین به فیض آباد، در جلگه ٔ مع
بُنواژهسازیlemmatizationواژههای مصوب فرهنگستانتقلیل و سادهسازی صورتهای گوناگون صرفی یک واژه و گزینش یک صورت پایه برای اهداف فرهنگنگاشتی
بُنواژهسازیlemmatizationواژههای مصوب فرهنگستانتقلیل و سادهسازی صورتهای گوناگون صرفی یک واژه و گزینش یک صورت پایه برای اهداف فرهنگنگاشتی