بیشرأیریزیballot-box stuffing, ballot stuffingواژههای مصوب فرهنگستانتقلب در رأیگیری از راه پرکردن صندوق با آرای غیرواقعی متـ . پرکردن صندوق
بازbase 1واژههای مصوب فرهنگستانهر مادۀ شیمیایی اعم از یونی یا مولکولی که بتواند از جسم دیگری پروتون بپذیرد
باز سختhard baseواژههای مصوب فرهنگستانیک باز لوِیس یا دهندۀ الکترون که قطبشپذیری بالا و الکتروکشانی پایین دارد و بهآسانی اکسید میشود و دارای اوربیتالهای خالی یا پایینتر از سطح تراز عادی است
جفتبازbase pairواژههای مصوب فرهنگستاندو باز آدنین و تیمیدین یا گوانین و سیتوزین در دِنا یا آدینین و یوراسیل در رِنای دورشتهای، که با پیوندهای هیدروژنی به هم متصلاند
جفتشدن بازbase-pairingواژههای مصوب فرهنگستانجفت شدن یک باز در یک رشته با باز مکملش در رشتۀ دیگر در دِنا و رِنای دورشتهای متـ . جفتشدن بازی واتسون ـ کریک Watson-Crick base pairing
دوهلغتنامه دهخدادوه . [ دَ وَ / وِ ] (ترکی ، اِ) شتر : گفتا شتر به ترکی چه بود بگو، دوه گفتا بچش چه ، گفت خود او ازپی اش دوه .مولوی .
بچسلغتنامه دهخدابچس . [ ب َ چ َ ] (اِ) نرمه ٔ بینی . پره های بینی . (انجمن آرای ناصری ). بچش . (آنندراج ). || سستی . نرمی . (انجمن آرای ناصری ).
بچشلغتنامه دهخدابچش . [ ب َ چ َ ] (اِ) نرمه و پرهای بینی . || سستی . || رنج . مشقت . (آنندراج ) (برهان قاطع) (فرهنگ شعوری )(فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بچس شود.
دوهلغتنامه دهخدادوه . [ دَ وَ ] (فعل ) در بیت ذیل از مولوی صورتی است از «دود» بمعنی شتابد و سریع حرکت کند : گفتا شتر به ترکی چه بود بگو، دوه گفتا بچش چه ؟ گفت خود او از پی اش دوه .مولوی .