باموتلغتنامه دهخداباموت . (اِخ ) از مرتفعات بعل و آن مکانی است در مملکت موآب . گمان میبرند که همان محلی است که الان آنرا کوه اتاروس گویند. (از قاموس کتاب مقدس ).
بمحضلغتنامه دهخدابمحض . [ ب ِ م َ ض ِ ](حرف اضافه ٔ مرکب ) (از: «ب »+ محض ) بمجرد. در همان آن . در همان وقت . (ناظم الاطباء). و رجوع به محض شود.
بامتیلغتنامه دهخدابامتی . [ م ِ ](اِخ ) ده مخروبه ای است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل . که زارعان آبادی کنس پا در اراضی آن زراعت میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).