باترلغتنامه دهخداباتر. [ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) نام مردی مجهول . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). نام پهلوانی مبارز است . (شعوری ).
باترلغتنامه دهخداباتر. [ ت ِ ] (اِ) کلنگ ، و آن پرنده ایست معروف . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا). طورنه (مرغی ) است . (شعوری ). کلندوز. (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به کلنگ شود.
باترلغتنامه دهخداباتر. [ ت ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از بتر. بُرنده . بران . بتار: سیف باتر؛ شمشیر بران . شمشیر برنده . (آنندراج ). ج ، بواتر.
باتیرلغتنامه دهخداباتیر. (اِخ ) نام کوهی است در مغرب ایران و بقولی نام قدیم زهاب است . (تاریخ کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی ص 25).