بیاختیار

مترادف

بلااراده، بیاراده، ملزم، ناچار، ناگزیر ≠ مختار

جست‌وجوی دقیق

بیاختیار

فرهنگ مترادف و متضاد

بلااراده، بیاراده، ملزم، ناچار، ناگزیر ≠ مختار

جست‌وجوی هم‌آوا

بختیار

فرهنگ فارسی عمید

خوشبخت؛ سعادتمند؛ کسی که بخت با او یار باشد؛ بخت‌مند.

بختیار

لغت‌نامه دهخدا

بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان افشاریه ٔ ساوجبلاغ بخش کرج است که 453 تن سکنه دارد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 1).

بختگار

لغت‌نامه دهخدا

بختگار. [ ب ُ ] (اِ) سبکی . خفت . (ناظم الاطباء).

بختیار

لغت‌نامه دهخدا

بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) لقب فرخ زادبن پرویز ساسانی . (مفاتیح خوارزمی ).

بختیار

بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوحرب . ممدوح منوچهری است و به تقریب ، نه قطع و یقین ، او فرزند علاءالدوله ابوجعفر محمدبن دشمنزیار فرزند کاکویه و حاکم نطنز باشد. مسجد جامع سمنان را کتیبه ای است از امیر اجل بختیار پسر محمد حاکم قومس که بی شک میان سالهای <span class="h

جست‌وجوی متن

بلااراده

فرهنگ مترادف و متضاد

بیاختیار، بیاراده ≠ ارادی، تعمد

بیاراده

فرهنگ مترادف و متضاد

بیاختیار، بیحال، سستعنصر ≠ بااراده، مصمم

بلااختیار

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بیاختیار، بیاراده ۲. غیرارادی ≠ اختیاری

باالارده

فرهنگ مترادف و متضاد

باقصد، عمداً، ارادی، قصداً، متعمداً ≠ غیرعمد، بیاختیار، بیاراده

بیخودانه

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بیاختیار، ناخواسته ۲. مدهوشانه، مجذوبانه ۳. بیدلیل، بیسبب

درپیوند

بیشتر بدانید

بیاختیار

مترادف

جست‌وجوی دقیق