بیدبارلغتنامه دهخدابیدبار. (اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج و کرمانشاه میان باخله و کامیاران در 48500 گزی سنندج . (از یادداشت مؤلف ).
بادبارلغتنامه دهخدابادبار. (اِ) بادباز. بمعنی بادکش . (آنندراج ). رجوع به بادباز شود. بادزن . مروحه . (ناظم الاطباء). در فرهنگ شعوری نیز بمعنی بادبزن وبادبیزن و بادزن که بعربی مروحه گویند، آمده است .
بدبرلغتنامه دهخدابدبر. [ ب َ ب َ ](ص مرکب ) بدخیال . بددل . بدنهاد. (ناظم الاطباء). || درختی که میوه ٔ بد آورد. (ناظم الاطباء).
باخلهلغتنامه دهخداباخله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج در 6هزارگزی شمال کامیاران ، کنار شوسه ٔ کرمانشاه - سنندج .دامنه ، سردسیر. دارای 163 تن سکنه . آب آن از چشمه ورودخانه ٔ مروارید است . محصو