خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش خواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیش تر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (ص تف .) افزون تر، زیادتر.
-
جستوجو در متن
-
باده نوشی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) شراب خواری ، می خواری .
-
باده گساری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) شراب خواری ، میخواری .
-
دلداری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) تسلی دادن ، غم - خواری .
-
زاری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) خواری ، زبونی .
-
هون
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ ع . ] (اِ.) خواری ، رسوایی .
-
باده پرستی
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ رَ) (حامص .) شراب - خواری .
-
افتادگی
فرهنگ فارسی معین
( اُ ) (حامص .) 1 - فروتنی ، تواضع . 2 - خواری ، ذلت .
-
پخته خواری
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (حامص .) مفت خوری ، راحت طلبی .
-
تذلل
فرهنگ فارسی معین
(تَ ذَ لُّ) [ ع . ] (مص ل .) خواری نمودن ، فروتنی کردن .
-
ضراعت
فرهنگ فارسی معین
(ضَ عَ) [ ع . ضراعة ] (اِمص .) 1 - خواری . 2 - زاری .
-
نفاغ
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) قدح بزرگ شراب خواری .
-
نکبت
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ بَ) [ ع . نکبة ] (اِ.) خواری ، فلاکت ، بدبختی .
-
نوشانوش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) به یکدیگر «نوش باد» گفتن هنگام شراب خواری .