خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیلاخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیلاخ
معنی
(اِصت .) (عا.) = بیلَخ : به طعنه به کسی گویند که دست به کار نسنجیده ای زده و شکست خورده است . (معمولاً همراه با بالا بردن انگشت شست ).
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
snook
-
جستوجوی دقیق
-
بیلاخ
فرهنگ فارسی معین
(اِصت .) (عا.) = بیلَخ : به طعنه به کسی گویند که دست به کار نسنجیده ای زده و شکست خورده است . (معمولاً همراه با بالا بردن انگشت شست ).
-
بیلاخ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
snook
-
واژههای مشابه
-
بیْلاخ
لهجه و گویش گنابادی
bilakh در گویش گنابادی یعنی راه هموار ، مسطح
-
بیاه،بیلاخ
لهجه و گویش تهرانی
علامت انگشت شصت
-
واژههای همآوا
-
بیْلاخ
لهجه و گویش گنابادی
bilakh در گویش گنابادی یعنی راه هموار ، مسطح
-
جستوجو در متن
-
بیَه
لهجه و گویش تهرانی
بیلاخ
-
بِیَه
لهجه و گویش تهرانی
بیا، بگیر: در هنگام بیلاخ دادن گویند.