بیلیک تولغتنامه دهخدابیلیک تو. (اِخ ) اولین خان از خانان مغولستان از نسل چنگیز (771 - 780 هَ . ق .). رجوع به طبقات سلاطین لین پول ترجمه ٔ اقبال شود.
بِلیک بِلیکگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی پشت سر هم کار کردن ، پیوستگی حرکت ، با نظم و ترتیب کار کردن چیزی یا کسی
بیلیکلغتنامه دهخدابیلیک . (ترکی - مغولی ، اِ) بیلک . || پند و نصیحت نیک . || رای نیک . (ناظم الاطباء). رجوع به بیلک شود.
بیلیکلغتنامه دهخدابیلیک . (ترکی - مغولی ، اِ) بیلک . || پند و نصیحت نیک . || رای نیک . (ناظم الاطباء). رجوع به بیلک شود.
بیلیکلغتنامه دهخدابیلیک . (ترکی - مغولی ، اِ) بیلک . || پند و نصیحت نیک . || رای نیک . (ناظم الاطباء). رجوع به بیلک شود.