بیمارانهلغتنامه دهخدابیمارانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ،ق مرکب ) منسوب به بیمار. مانند بیمار : ز دورم یار دید و گفت کاین یحیی است پنداری که سخت افتان و خیزان سست بیمارانه می آید. قاضی یحیی (از آنندراج ).<br
چاقی بیمارگونهmorbid obesityواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از چاقی که در آن وزن بدن صددرصد بیش از وزن مطلوب است
بیمارگینلغتنامه دهخدابیمارگین . (ص مرکب ) بیمارگن . مسقام . (یادداشت مؤلف ). علیل . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || (اِ مرکب ) غذایی که به بیمار دهند. (آنندراج ). غذای بیمار. پرهیزانه و بیمارانه . (از ناظم الاطباء). رجوع به بیمارگن شود.