بنجیکثلغتنامه دهخدابنجیکث . [ ب َ ک َ ] (اِخ ) شهرکی است از سمرقند بر لب رودخانه . (حدود العالم چ دانشگاه ص 108). || دهی است به تغزغز از پس کوه طفقان . و ملک تغزغز بتابستان به این ده نشیند. (حدودالعالم چ دانشگاه ص 77).
بنجیکثیلغتنامه دهخدابنجیکثی . [ ب ُ ک َ ] (ص نسبی )نسبت است به بنجیکث که قریه ای است در شش فرسخی سمرقند. و ابومسلم مؤمن بن عبداﷲ بدین نسبت منسوب است . وی از محمدبن نصر بلخی روایت کند. (از لباب الانساب ).
بیتربیتفرهنگ مترادف و متضادبیادب، بیپرنسیپ، بیدیسیپلین، بیفرهنگ، بینزاکت، عامی، گستاخ، نامودب ≠ باتربیت، مودب
بیدیسیپلینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیانضباط، بینظم، قانون شکن، غیرمنضبط، نظمگریز ۲. بیادب، بیتربیت، بینزاکت، نافرهیخته ≠ منضبط
بازاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاجر، سوداگر، کاسب ۲. حسابگر ۳. عامی، بینزاکت ۴. عامیانه، بیارزش، پیشپاافتاده، مبتذل ۵. نامرغوب