بناقیسلغتنامه دهخدابناقیس . [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ بُنقوس ، که شکوفه ٔ خربزه باشد. (آنندراج ). || بناقیس الطرثوث ؛ چیزیست کوچک که با گیاه طرثوث می روید. (یادداشت مرحوم دهخدا).
بنقوسلغتنامه دهخدابنقوس . [ ب ُ] (ع اِ) شکوفه ٔ خربزه . ج ، بناقیس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
خدشهناپذیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسیبناپذیر، صدمهناپذیر ۲. بیعیب، بینقص، سالم ۳. استوار، مسلم، قطعی، حتمی
سرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیآلایش، بیآمیغ، بیغش، پاک، خالص، ناب، نیامیخته ≠ ناسره ۲. درست، صحیح ≠ نادرست ۳. خوب، نیک ≠ بد ۴. کامل، بینقص ≠ ناقص
کاملفرهنگ مترادف و متضاد۱. تام، تمام، جامع، درست، متکامل، مستوفا، مکمل، نیک ۲. بیعیب، بینقص ۳. پر ۴. خردمند، دانا، عالم، فاضل ۵. جاافتاده، مسن ≠ ناقص