خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بین الجمهور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باریک بین
فرهنگ فارسی معین
(اِفا.) خرده بین ، کنجکاو.
-
بین الملل
فرهنگ فارسی معین
(بِ نُ لْ مِ لَ) [ ع . ] (ق مر. ص مر.) میان ملت ملت های مختلف .
-
پیش بین
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) با احتیاط ، دوراندیش .
-
تاس بین
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) دعانویس .
-
ذره بین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِ.) عدسی شیشه ای یا بلوری ، که دو سطح آن محدب است و چیزهای ریز را بزرگ نشان دهد.
-
خوش بین
فرهنگ فارسی معین
( ~. )(ص فا.) کسی که به سرنوشت و پیش آمدها بدگمان نباشد.
-
طالع بین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) فالگیر.
-
نازک بین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) باریک بین ، دقیق .
-
جهان بین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) کنایه از: چشم ، دیده .
-
فراخ بین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) بلندنظر، دارای وسعت دید.
-
کف بین
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) فال بین .
-
کج بین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - آن که خطا بیند. 2 - احول ، لوچ ، دوبین .
-
ژرف بین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) آن که به مسایل به دقت می نگرد.
-
راست بین
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) حقیقت بین .
-
روشن بین
فرهنگ فارسی معین
(رَ شَ)(ص فا.)1 - دانا. 2 - روشنفکر.