بیوفا

مترادف

۱. پیمانشکن، خائن، عهدگسل،
۲. غدار، جفاجو، جفاگر ≠ وفادار، وفامند

جست‌وجوی دقیق

بیوفا

دیکشنری فارسی به عربی

غير صحيح

بیوفا

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. پیمانشکن، خائن، عهدگسل، ۲. غدار، جفاجو، جفاگر ≠ وفادار، وفامند

جست‌وجوی هم‌آوا

بیوفایی

دیکشنری فارسی به عربی

زنا

بیوفایی

فرهنگ مترادف و متضاد

پیمانشکنی، خیانت، غدر، جفاجویی ≠ وفاداری

باوفا

لغت‌نامه دهخدا

باوفا. [ وَ ] (ص مرکب ) که وفا دارد. وفادار : کم آزاری و بردباریش خوست دلش باوفا و کفش باسخاست .ناصرخسرو.

باوفا

دیکشنری فارسی به عربی

صوم , موالي

باوفا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

faithful, fast , loyal, true, single-hearted, sound, truehearted, trusty

جست‌وجوی مشابه

بیوفایی

دیکشنری فارسی به عربی

زنا

بیوفایی

فرهنگ مترادف و متضاد

پیمانشکنی، خیانت، غدر، جفاجویی ≠ وفاداری

جست‌وجوی متن

غادور

لغت‌نامه دهخدا

غادور. (ع ص ) بیوفا.

وفادار

فرهنگ مترادف و متضاد

باوفا، صدوق، وفاخواه، وفامند ≠ بیوفا

سستعهد

فرهنگ مترادف و متضاد

سستپیمان، پیمانشکن، عهدگسل، عهدشکن، بیوفا، بدعهد، زودگسل

پیمانشکن

فرهنگ مترادف و متضاد

بدپیمان، بیوفا، سستپیمان، عهدشکن، عهدگسل، ناقضعهد، ناکث ≠ وفادار

بیصفت

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بیوفا، ناسپاس ≠ وفامند، سپاسدار ۲. بیحمیت، بیغیرت ≠ باصفت

جست‌وجوی هم‌آغاز

بیوفایی

دیکشنری فارسی به عربی

زنا

بیوفایی

فرهنگ مترادف و متضاد

پیمانشکنی، خیانت، غدر، جفاجویی ≠ وفاداری

درپیوند

بیشتر بدانید

بیوفا

مترادف

جست‌وجوی دقیق

دیکشنری فارسی به عربی

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

دیکشنری فارسی به عربی

فرهنگ مترادف و متضاد

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی مشابه

دیکشنری فارسی به عربی

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی متن

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ مترادف و متضاد

فرهنگ مترادف و متضاد

فرهنگ مترادف و متضاد

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آغاز

دیکشنری فارسی به عربی

فرهنگ مترادف و متضاد