کشتیروferry-boat coach, ferry-boat wagon, ferry-boat vanواژههای مصوب فرهنگستانواگن قابل حمل با کشتی
قایق پرندهflying boat, boat seaplaneواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آبنشین که بهعنوان قایق مورد استفاده قرار میگیرد
شناوۀ روگاهfairway buoy, mid-channel buoyواژههای مصوب فرهنگستانشناوه/ بویهای که روگاه را در آبراه مشخص میکند متـ . بویۀ روگاه
تدفین زورقیboat burial, ship burial, boat graveواژههای مصوب فرهنگستانتدفینی که در آن جسد را درون زورق قرار میدادند یا همراه با آن در گودالی دفن میکردند