بی اطلاعدیکشنری فارسی به انگلیسیignorant, ill-informed, unaware, unawares, unconscious, uninformed, unmindful
أبلَغَ المسوولينَدیکشنری عربی به فارسیبه مسوولين ابلاغ داد , به مسوولين اطلاع داد , به (اطلاع) مسوولين رساند
أَحاطَهُ عِلْماً بِـدیکشنری عربی به فارسیخبر دادبه او از , اطلاع داد به او از , مطلع کرد او را از , آگاه کرد او را از , را به اطلاع او رساند