بیتحرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت آرام، آسوده (درحالِاستراحت)، راحت، ساکت، خوابیده، درلنگر، بیجنبش روستایی آرامشبخش، آرامبخش غیرشلوغ، آرام، دنج، خلوت، دورافتاده
تحریک و درگیرسازیbait and bleedواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که در آن دولتهای رقیب، به تحریک یک دولت سوم، به داخل شدن در یک جنگ فرسایشی و طولانی علیه یکدیگر ترغیب میشوند و تا اضمحلال کامل توان یکدیگر پیش میروند