بیتربیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نااهل، بیفرهنگ، بی تمدن، ناجنس، ناجور، ناباب، عامی، عوام، بینزاکت، بازاری، دهاتی، کولی، توده، وحشی، بدوی بی احساس بیکلاس، بیادب، ناشی توانگر پست مبتذل▲
ناتربیتلغتنامه دهخداناتربیت . [ ت َ ی َ ] (ص مرکب )بی تربیت و بد پرورده شده . (ناظم الاطباء). تربیت ناشده . که تربیت نشده است . که تربیت صحیح نیافته است .