بیتوجه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ] بیتوجه بودن، گوش ندادن، متوجهنشدن تو[یِ] باغ نبودن
بیتوجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود بیتوجه، بیالتفات، بیاعتنا، سربههوا، هوایی بیپروا، لاقید، بیقید، بیادب، بیمبالات، بیملاحظه، بدون ملاحظه ورودربایستی بیتفاوت، بیدرد، بیخیال
بیتوجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود بیتوجه، بیالتفات، بیاعتنا، سربههوا، هوایی بیپروا، لاقید، بیقید، بیادب، بیمبالات، بیملاحظه، بدون ملاحظه ورودربایستی بیتفاوت، بیدرد، بیخیال