روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
شرکتبهکارمندbusiness-to-employee, B2Eواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تجارت الکترونیکی که در آن کارمندان درخواست لوازم و ملزومات کاری خود را بهصورت الکترونیکی به شرکتهای فروشنده ارسال میکنند
شناوۀ پالکشیwarping buoyواژههای مصوب فرهنگستانشناوه/ بویهای که در پالکشی برای تسهیل حرکت پال یا تنظیم نحوۀ جابهجایی شناور یا بستن پال بهعنوان نقطۀ ثابت یا تکیهگاه از آن استفاده میکنند متـ . بویۀ پالکشی
در هر حاللغتنامه دهخدادر هر حال . [ دَ هََ ] (ق مرکب ) در هر صورت . به هرحال . علی أی حال . علی کل حال . به هرصورت .