فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: شکل
بیشکل، فاقد شکل، فاقدساختمان مشخص، آمورف
درهم برهم، مبهم، فاقد سبک مشخص، درهم، بههمریخته
متلاطم، پریشان، آشفته
خام، بکر
بایر، تهی
سیال، مایع، خمیری
مغشوش، بینظم
مات، کدر، تار، تیره، نامشخص، تیره، کمنور
بدوی، آغازین
ناپخته، نپخته، نرسیده، کال، نارس
تکمیلنشده
بیغلوغش، خام
نتراشیده،