بیعفتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، هرزگی، فساد، ضلالت، انحراف، ولگردی، زشتی، بیشرمی، بیحیایی، فسق، شهوتپرستی، نفس پرستی زنبارگی، زناکاری، عیاشی، الواطی، هیزی، چشمچرانی، هوسرانی معصیت، گناهکاری آمیختگی، آلودگی، ناصافی، عدم خلوص، ناپاکی، کثافت رسوایی
بی عفتیلغتنامه دهخدابی عفتی . [ ع ِف ْ ف َ ] (حامص مرکب ) بی شرمی . بی حیایی . ناپرهیزگاری . و رجوع به عفت و ترکیبات آن شود.
دُم هفتیV-tail/ Vee tail, butterfly tail, V-type tailواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دُم شبیه به حرف v یا عدد 7 که از دو بخش ثابت و متحرک تشکیل شده است
زنادیکشنری عربی به فارسیزنا , زناي محصن يا محصنه , بيوفايي , بي عفتي , بي ديني , ازدواج غيرشرعي , جنده بازي
adulteriesدیکشنری انگلیسی به فارسیزناشویی، خیانت، بی عفتی، زنای محصن یا محصنه، زناء، بی دینی، ازدواج غیر شرعی، بی وفایی