بینتیجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل فرجام، بیعاقبت، بهبنبست رسیده، نافرجام، دلسردکننده، هدر، بیفایده، بیهوده، مشروط، مردود ضعیف، بدون نتیجه، بهمقصدنرسیده، نارسا ساقط، ملغا، باطل
نظام پرداخت برمبنای نتیجهpayment by result system/ payment by result, PbRواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نظام جبران خدمات که براساس آن پرداخت بهصورت جزئی یا کلی و در ازای ارائة خدمت یا کالا انجام میشود
بی نتیجهدیکشنری فارسی به انگلیسیabortive, frivolous, fruitless, impotent, indecisive, ineffectual, nonproductive, null, pointless, unavailing, vain, void
resultدیکشنری انگلیسی به فارسینتيجه، نتیجه، حاصل، اثر، پی امد، دست اورد، بر امد، منجر شدن، منتج شدن، نتیجه دادن