نخ تابینهایcabled yarnواژههای مصوب فرهنگستاننخ حاصل از تابیدن رشتهها به دور هم در طی یک یا چند فرایند
تابانیلغتنامه دهخداتابانی . (حامص ) (از: تابان ) درخشانی . (آنندراج ). ملاسة. خلوقه . خلاقه . خلقه . دفص . (منتهی الارب ). تلألؤ : لعل را زآن هست گنج مقتبس سنگ را گرمی و تابانی وبس . مولوی .|| لغزندگی . نسوئی .
ثوبانیلغتنامه دهخداثوبانی . [ ث َ ](ص نسبی ) منسوب است به ثوبان که مولی حضرت رسول بوده و قبرش در عمراس در شش میلی رمله است . (سمعانی ).
نخ تابینهایcabled yarnواژههای مصوب فرهنگستاننخ حاصل از تابیدن رشتهها به دور هم در طی یک یا چند فرایند
رجهline 3, cordageواژههای مصوب فرهنگستاننخی که از نواربافی یا تابینهسازی یا گیسوبافی به دست میآید و قطری کمتر از چهار میلیمتر دارد