توخچهلغتنامه دهخداتوخچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) مکانی که در دیوارجهت گذاشتن چیزی سازند و اکنون طاقچه می گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 310 شود.
توخیةلغتنامه دهخداتوخیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) متوجه کردن کسی را در کاری . || جستن خشنودی کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تأخیهلغتنامه دهخداتأخیه . [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) ستور را اخیه ساختن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). اخیه ساختن برای چهارپایان . (منتهی الارب ): اخیت الدابة تأخیةً؛ اخیه ساختم برای آن ستور. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
طاخیةلغتنامه دهخداطاخیة. [ ی َ ] (اِخ ) نام موری که با سلیمان علیه السلام در سخن درآمد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).